به بهانه حذف نام ایران از لیست yahoo و msn

نمایشنامه در ۳ پرده

پرده اول:
(پارک، دم غروب، دو جوان حدودا ۲۵ ساله، روی نیمکت نشسته، موبایل در دست مشغول ارسال بلوتوث برای همند)

- راستی حامد از سایتت چه خبر؟
- ای بابا، اون و که خیلی وقته جمعش کردم.
- چرا؟ تو که حسابی کارت گرفته بود. می‌گفتی روزی صدهزار تا هیت داره.
- آخرا تا دویست هزارتا هم رسیده بود. ولی چه فایده. همه وقتمو گذاشته بودم روش، ازش پول که در نمی‌اومد هیچ، کلی هم هزینه می‌دادم بازم هیچ، هر لحظه هم ممکن بود فیلترش کنند.
- تو که اولش خیلی داغ بودی، می‌خواستی پوز گوگل و یاهو رو بزنی.
- بابا ول کن این حرف ها رو، بذار یه اس‌ام‌اس باحال برات بخونم: یه فارسه و یه ترکه و یه لره ...

پرده دوم:
(یک اداره مهم دولتی، دو نفر آدم میان سال، هر دو کت‌شلوار پوشیده و ریش کوتاهی دارند)
- خدا رو شکر این مناقصه هم به خوبی انجام شد. این بار هم شرکت ... ^۱برنده شد.
- مگه پروژه اتوماسیون سازمان...^۲  که پیرارسال قراردد بسته بودند فیل^۳ نشد؟ چه طوری باز بهشون اعتماد کردند؟
- اون طرح میکفا بود. این دفعه فرق می‌کنه این‌بار طرح پوکفاست.
- راستی این بار مبلغ قراراد چند میلیونه؟
-هشت‌صد و سی و ...
(صدا رفته رفته کم می‌شود)

پرده سوم:
(کافی‌نت، در میان همهمه، دو نوجوان هیجان‌زده به مانیتور نگاه می‌کنند و کلید‌های کی‌بورد را به سرعت فشار می‌دهند )
- خیلی طول می‌کشه ایمیل درست بشه؟
- نه. الان تموم میشه. دوست داری آی‌دی ت چی باشه؟
- سعید اف شونزده
- پسوردت شد ۱۲۳۴۵۶.  یادت نره ها.
- یادم می‌مونه. چرا تو لیست کشورهاش اسم ایران نیست؟
- مهم نیست. یه کشور دیگه رو انتخاب می‌کنیم. من برای خودم پاکستان و انتخاب کردم. برای تو هم می‌ذارم عراق خوبه؟...

پایان.

پانوشت:
۱ - در نسخه اصلی نمایشنامه این کلمه مخدوش شده.
۲ - به توضبح شماره ۱ مراجعه شود 
۳ - فیل شد : شکست خورد. به پایان نرسید. مقدار زیادی پول هدر شد.
 

توضیح نگارنده:
تمام شخصیت های داستان خیالی‌اند و مابازای خارجی ندارند.
نویسنده از نوشتن این داستان هیچ منظوری نداشته و صرفا به جهت اینکه وبلاگ مدیران بلاگ‌اسکای مدتی‌ است به روز نشده، جهت رفع تکلیف آن را نوشته است.

دعوت به یک کار گروهی: داستانک

در بین وبلاگ‌های متنوع و رنگارنگ فارسی که گشت می‌زنیم، فراوان برمی‌خوریم به نوشته‌های ادبی و هنری خواندنی که در این بوستان سبز خودنمایی می‌کنند، و خواندنشان مایه تفرج و نشاط است، و لذت و شیرینی را به کام تلخمان می‌رسانند.
از جمله ادبیات و داستان‌نویسی که در میان وبلاگ‌های فارسی رایج است و می‌شود مجموعه‌هایی بزرگ از این محصولات را گردهم آورد.
داستان کوتاه کوتاه(یا همان "داستانک") در دنیای ادبیات عمر زیادی ندارد، اما از قالب‌های مطلوب و جالب توجه امروز نویسندگان در جهان و ایران است، و هم نشریات ادبی و عمومی به آن توجه نشان می‌دهند.

به خاطر علاقه‌ای که به داستان و داستان‌نویسی دارم، مدتی پیش به نظرم رسید با توجه به این که داستانک با ذات سرعت و کوتاهی در فضای وب همخوانی دارد، می‌توان مجموعه‌ای پر و پیمان از آن را فراهم کرد، و به تدریج آن را به محل مراجعه و مطالعه علاقه‌مندان و هنردوستان در فضای وب فارسی بدل کرد. به همین دلیل وبلاگ داستانک ایجاد شد که به وبلاگ مخصوص این فعالیت بدل گردد، و باز هم از آنجا که علاقه‌مندم این کار به یک تلاش گروهی(همان TeamWork فرنگی) تبدیل شود، دوستان و علاقه‌مندان می‌توانند با عضویت در این وبلاگ،‌ در پا گرفتن این حرکت و بالیدن این نهال شریک شوند. البته بعدها با همین ایده می‌توان کارهای بسیار جالب‌تری هم کرد که فعلا از آن می‌گذرم، و ترجیح می‌دهم نظرات دوستان هنرمند و هنردوست را بخوانم.

چند نکته:
۱- چند نفر از دوستان پیشاپیش اظهار علاقه کرده‌اند که امیدوارم به زودی وارد میدان شوند.
۲- البته در میان وبلاگ‌نویسان خودمان، همین الآن هستند دوستان قدیمی و باسابقه که قبل از این حرکت، خودشان داستان می‌نوشتند، اما آنها هم می‌توانند در این کار همراه شوند، و به غنای آن کمک کنند.
۳- علاقه‌مندان کافی است با ایمیل، یا کامنت، علاقه‌مندیشان را برسانند.
۴- در باره خود "داستانک" در همان وبلاگ، به اندازه کافی سخن خواهیم گفت.

الکامپ گل و بلبل

بالاخره الکامپ سیزدهم تمام شد. نمایشگاهی از برترینهای الکترونیک و کامپیوتر و تجارت الکترونیکی که در ایران بزرگترین نمایشگاه کامپیوتر محسوب میشود ولی در دنیا شاید آخر یا رده های آخر. نمایشگاه کامپیوتری که توش اینترنت یافت نمی شود. نمایشگاهی که به جای ارائه تکنولوژی و نرم افزار و سخت افزارهای جدید  تا دلت بخواهد سی دی فروشی می تونی ببینی. نمایشگاهی که هنوز بخش نرم افزار و سخت افزار و روزنامه و بخش فروش و نمایش محصول قابل تفکیک نیست. نمایشگاهی که مسئولانش شما را یاد دلال های خانه می اندازد. نمایشگاهی که تنها دغدغه بازدیدکنندگانش جمع کردن کارت ویزیت و کاتالوگ و ... است. نمایشگاه کامپیوتری که تجارت الکترونیکیش یعنی فارکس، نرم افزارش یعنی ویندوز ایکس پی و سخت افزارش یعنی لپ تاپ قسطی.
به هر حال این اولین حضور بلاگ اسکای در این فاجعه بود ولی در کل بسیار مفید و سودمند. بزرگترین منفعت این حضور ملاقات با دوستانی بود که در 5 سال دوستی با آنها فقط نوشته هایشان را خوانده بودیم. دوستانی پر از ایده، پر از انتقاد، پر از تشویق، پر از محبت، شاید در یک کلام توده های انرژی. از نوجوان 15 سال تا  پیرمرد 60 سال مهمان غرفه بلاگ اسکای بودند. صحبت کردن با تک تکشان روحیه بخش بود. بی هیچ منتی به ما پیشنهاد کمک و همکاری میدادند. حتی غر زدنهایشان هم روحیه بخش بود. نه فقط بلاگ اسکای ها بلکه کاربران دیگر سرویسهای وبلاگ نیز با حضور خودشان ما را خوشحال کردند. مدیر دیگر سایتها هم مهمان ما بودند. مدیر سایت iranasp.net، مدیر سایت وبگذر، آقای فخری مدیر سایت پارسی بلاگ و علیرضا شیرازی بلاگفا ، امین رجایی برنامه نویس سایت پندار، مدیر سایت پارسی باکس، دوستان پرشین بلاگ، بچه های انجمن وبلاگ نویسان مسلمان و ... رییس باشگاه وبلاگ نویسان و مدیران شرکت های کامپیوتری دیگر. البته یک مهمان ورزشی هم داشتیم. سرگرم صحبت با دوستان بودیم که دیدم آقای عبدالعلی چنگیز بازیکن مشهور اسبق تیم استقلال اومدن میخواهند وبلاگ نویس بلاگ اسکای بشن.

 ان شاالله که بتوانیم از این دیدار و گفتگوها بهترین استفاده را برای گسترش و پیشرفت بلاگ اسکای ببریم.

 

مدیران بلاگ اسکای از راست به چپ توکلی - چنگیزی - اروج زاده

سمت چپ برادر اینجانب محسن چنگیزی جزو تیم برنامه نویس بلاگ اسکای

هواداران بلاگ اسکای. بلوز سبز هپلی هست. البته اسم وبلاگش هپلی هست. هپلی و لباس مشکی برادر هستند. دیگه خودتون شباهتشون را پیدا کنید.

مجید مبینی دومین نفر از سمت چپ اولین وبلاگ نویس در بلاگ اسکای است

آشناترین غریبه . به وبلاگش سر بزنید

حمید توکلی از اون دو آتیشه های بلاگ اسکای هست. البته من روم نمیشه بگم اسم وبلاگش چیه ولی نمیدونم چرا آقای اروج زاده از وبلاگ ایشون خیلی خوشش میاد.

این هم یه عکس همین طوری

آقای اروج زاده مشغول پیامک بازی

مسعود چنگیزی و عبدالعلی چنگیز

دفتر یادبود بلاگ اسکای که آقای صدر زحمت تهیه آنرا کشیدن. دستشون درد نکنه

این هم یه بالون بود که بالا سر نمایشگاه میچرخید. من که نفهمیدم جریانش چی بود. شاید سیستم جاسوسی آمریکا بود تا از نمایشگاه الکامپ ما الگو برداری کنه

گاف نمایشگاهی

یک سری کیسه دسته دار برای نمایشگاه سفارش داده بودیم که روش لوگوی بلاگ اسکای چاپ بشود. این کیسه ها دیروز به دستمون رسید و خوشحال از اینکه به نمایشگاه رسید ولی وقتی چشممون بهشون خورد تا چند دقیقه‌ای داشتیم میخندیدم. چاپخانه یه اشتباه کوچک (خیلی کوچک) موقع چاپ انجام داده. تصویر زیر نمونه ایست بارز از اشتباه چاپخانه. البته فکر نکنم شما متوجه بشید چون اصلا با چشم نمیشه تشخیص داد . قرار شده هر کسی که متوجه این اشتباه بشه آقای توکلی ۱۰ تا سکه تمام بهار آزادی بهش تقدیم کنه.

پی نوشت: عکس زیر تصویر چاپ مجدد این کیسه هاست که متاسفانه کسی نتونست پاسخ درست به جواب این مسابقه بده