چند سال پیش وقتی موج وبلاگنویسی به ایران رسید، خیلی زود به آن علاقهمند شدم، آن هم نه فقط به عنوان یک وبلاگنویس-که البته خودم هم جسته و گریخته مینوشتم- بلکه بیشتر از نگاه رسانهای و روزنامهنگاری. این بود که مجله دنیای کامپیوتر و ارتباطات هم وبلاگش براه افتاد، و هم در پرداختن به موضوع وبلاگ و حمایت از آن همت خوبی به خرج داد و نتیجهاش شد دو دوره مسابقه وبلاگهای برتر فارسی، که البته دیگر ادامه نیافت و شاید بعدها فرصتی شود تا در باره خاطرات و اتفاقات آن روزگار بنویسم.
دکترشکرخواه آن موقع برایم ستون ویژهای داشت که مرتب در باره وبلاگ مینوشت، و از جمله این مقاله «وبلاگ ها و ماهیها؛ در فاصله آرزوها و تحلیلها» به نظرم یکی از دلنشینترین و خواندنیترین یادداشتهایی بود که تا آن زمان در این باره دیده بودم، با این که پنج سال از نوشتنش میگذرد، هنوز هم تروتازه است. توصیه میکنم شما هم از دستش ندهید.
با این مقدمات میخواهم بگویم که در این چند سال که معمولا زیاد هم در فضای وبلاگها بودم و هستم، اما هنوز...خودم را کوچکتر از آن میدانم که یک وبلاگنویس باشم...
اما حالا که مسعود خان چنگیزی دست ما را گذاشته توی حنا، ظاهرا دیگر به این مقام نائل میشویم.
اما توی این وبلاگ از چیها قرار است بنویسم؟ راستش موضوعات و ایدههای زیادی هست، و حتما پیشنهادات شما هم به آن کمک خواهد کرد، اما عجالتا بنا به همان علاقهام، بیشتر به موضوعاتی میپردازم که به خود «وبلاگ» مربوط است.
چند نکته:
- البته منظور بنده اصلا این نبود که فقط و فقط در باره «وبلاگ» خواهم نوشت، مثلا شاید به مسئله رقابت خونین سرویسهای وبلاگ فارسی و بحث شیرین آمار و... از این دست سوژهها هم برسم؛ تا چه پیش آید.
- لطفا سؤالات و درخواستهای فنی را با مسعود و مرتضی مطرح کنید، همه چیز زیر سر آنهاست.
- کاش میشد این بنر تبلیغاتی را که مثل خروس بیمحل به وبلاگ ما هم راه پیدا کرده حذف کرد!
- من میونه چندان خوبی با نوشتن محاورهای ندارم، پس هر کی با این مسئله مشکل داره، یا اون باید بلاگاسکای رو ترک کنه یا حقیر!(به قول یکی از مقامات عالیه)