۱- مینشینید پای کامپیوتر. میخواهید به اینترنت وصل شوید. البته نه با استفاده از خطوط پر سرعت. از آنجا که در مرکز مخابراتی منطقه شما امکان نصب تجهیزات ADSL وجود ندارد بنابراین ناچارید از روش منسوخ شده Dialup استفاده کنید. شماره گیری می کنید اما با پیغام خطای شماره ۶۸۰ روبرو میشوید. میدانید که این خطا به علت نرسیدن سیگنال بوق آزاد به مودم است. گوشی را برمیدارید. حدستان درست است. تلفن قطع است. با وجودی که برای انجام بسیاری از کارهایتان باید به اینترنت متصل شوید خونسردی تان را حفظ میکنید. چند ساعت بعد در اخبار تلویزیون میشنوید که به علت آتش سوزی در ساختمان مرکز مخابرات ۱۲۰۰۰ شماره تلفن به مدت ۷۲ ساعت قطع خواهد بود. سگرمههایتان توی هم میرود ولی وقتی فکر میکنید که ۱۱۹۹۹ نفر دیگر هم مشکل شما را دارند آرام میشوید. ۷۲ ساعت میگذرد. ۷۲ ساعت دیگر هم میگذرد. اما تلفن هنوز وصل نشده. بعد از دو هفته صبرتان لبریز میشود با مرکز مخابرات منطقهتان تماس میگیرید. آقای محترمی که مسوول پاسخگویی به شماست میگوید که مسوول آتش سوزی اداره برق است ولی مخابرات لطف کرده و مشغول تعمیر تجهیزات و خطوط است. وقتی درباره مهلت ۷۲ ساعته برطرف کردن مشکل سوال میکنید همان آقای محترم جواب میدهد که در ۷۲ ساعت متخصصان و مسوولین محترم حتی سر سیمها را پیدا نکرده بودند!! و شما باید مخابرات را درک کنید. هرچند میدانید که مخابرات هنگامی که قبض موبایل شما را صادر میکند به هیچ وجه شما را درک نمیکند و شما باید قبضی چند برابر بیشتر از همیشه پرداخت کنید چرا که تلفنتان قطع بوده! تشکر میکنید و باز منتظر میشوید. و حالا حدود یک ماه از این ماجرا میگذرد و هنوز تلفن شما وصل نیست. البته بعضی از پیش شماره های منطقه تان وصل شده ولی متاسفانه شماره شما جزو آنها نیست. و شما هنوز منتظرید تا شاید جوانمردی پیدا شود و سر سیم ها را در مرکز مخابراتی ملت پیدا کند بلکه تلفن شما وصل شود.
۲-یکی از دوستانم به نام محمد برنامه نویس یک شرکت کانادایی است. کار این شرکت فروش اینترتی داروهای گیاهی است و از آنجا که رییس این شرکت ایرانی است بخش فنی شرکت در ایران واقع شده بود! چرا بود؟ عرض می کنم. حدود دو ماه پیش یکی از دوستان تماس گرفت که محمد فرار مغزها شده و راهی مالزی است و دوستان قدیمی را دعوت کرده ومهمانی خداحافظی و خلاصه از این حرف ها. با بچه ها رفتیم یکی از این رستوران های نیمه شیک که کباب ۲هزارتومانی را ۶-۷ هزارتومان قالب آدم می کنند (من معمولا از رفتن به چنین مکان هایی پرهیز می کنم. جزدر مواردی که میزبان کس دیگری باشد!) وقتتان را نگیرم خلاصه کلام که رییس شرکت از آنجا که فکر می کرده به علت تحریم و یا مسایل دیگر ممکن است دسترسی بخش فنی به اینترنت قطع بشود و کاروکاسبی شرکت به هم بریزد تصمیم گرفته بود که شرکت را از ایران به یک کشور دیگر منتقل کند که از قضا قرعه به نام مالزی افتاده بود. راستش آن روز فکر کردم رییس محترم اشتباه کرده. ولی حالا میبینم کاملا کار عاقلانهای انجام داده. تصور کنید شرکتی که روزانه حدود ۱۲۰هزار دلار فروش اینترنتی دارد تلفنش یک ماه قطع بشود. خدا آخر و عاقبت همهمان را ختم به خیر کند!
چند وقتی هست که هرگاه به عنوان یک ایرانی وارد دنیای اینترنت میشیم احساس غرور خاصی به آدم دست میده. آدم احساس میکنه همه دنیا جلوی ایرانی بودن ما سر تعظیم فرود آوردن. امروز رفتم سایت MySQL.com تا چیزی دانلود کنم. (همانطور که میدونید MySQL قویترین پایگاه داده کدباز است که رقیبی برای MSSQL Server و Oracle محسوب میشود. این شرکت حدود ۳ هفته پیش توسط شرکت Sun خریداری شد). وقتی وارد صفحه دانلودش شدم با این پیغام مواجه شدم که واقعا تو اون لحظه از خوشحالی دیگه تو پوست خودم جا نمیشدم.
Access Denied
A required IP lookup revealed that your IP address is originating from an embargoed country. Therefore, we are unable to grant you access from your current IP location.
این جور پیغام های قشنگ که الان دیگه کم نیستند و آقای توکلی هم یه پست قبلا با عنوان "به بهانه حذف نام ایران از لیست yahoo و msn" در این رابطه زده بودند از یک طرف و فیلترینگ داخل ایران هم که یک مطلب تو قسمت اخبار سایت بلاگ اسکای با عنوان "در وبلاگ خود از پلاستیک استفاده نکنید!" نوشته شده بود از طرف دیگه باعث شده کاربران ایرانی اینترنت به ایرانی بودن خودشون ببالن.
بابا ول کن این حرف ها را شکلک های بلاگ اسکای (انرژی هسته ای ایران) را بچسب.
بالاخره بعد از سالها انتظار کاربران بلاگ اسکای و تلاش شبانه روزی بلاگ اسکای شکلک به بخش نظرات اضافه شد. البته بگذریم که کاربران عزیز توی این مدت دیگه آبرو برای بلاگ اسکای نگذاشته بودند.
این بخش فعلا به صورت تست فقط بر روی وبلاگ مدیران بلاگ اسکای قرار دارد.
راستی پیروزی هستهای را هم به همتون تبریک میگم. این جریان شکلکهای بلاگ اسکای هم شده بود مثل جریان هستهای شدن ایران. چه ربطی داشت؟